سنگ شکن

ریشه ی خشک دستانم را

به سو می دوانم به سنگی می خورد

سرد می شود

خرد می شود

در روشنایی ِ روزنی که می یابد جوانه می زند

هر بار تازه تر از قبل

امیدوارتر

به سنگی می خورد

سرد که شد

می شکند

روزنی میابد

باد و باران بهار که تمام شود

شاید همین روزن تازه نیز ناپدید شود...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد