تلخه...

امروز 21 مهر بود. از فروردین ِ 88 نزدیک ِ دو سال ونیمی میگذره! 

 

باورم نمیشه این اومدنا و رفتن ها رو...  

امروز داشتم آهنگ گوش میدادم از رو playerام، اومد رو آهنگ مجید خراطها. یهو دلم لرزید. خیلی حس ِ بدی داشت گوش دادن به این آهنگ. لحظه لحظه ی روزای سخت ِ اون حادثه رو به یاد آوردم....  

میمیرم اگه از تو نشونی نمونه عزیزم 

می سوزم، تو نیای چشامو من به در میدوزم 

میمیرم نگو رفتن ِ من برات فرقی نداره 

من میرم، اما گریه نکن دیگه فایده نداره 

 

میرم میرم میرم بدون ِ وداع 

میرم میرم میرم به خاطره ها 

میرم میرم خداحافظ  

خداحافظ.....خداحافظ.....خداحافظ.....خداحافظ

مگس!!!

مگسی را کشتم 

 

نه به این جرم که حیوان پلیدیست، بد، است 

 

و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است 

 

طفل معصوم به دور سر من می چرخید  

 

به خیالش قندم٬ یا که چون اغذیه ی مشهورش 

 

تا به آن حد، گَندَم 

 

ای دو صد نور به قبرش بارد 

 

مگس خوبی بود 

 

من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد 

 

مگسی را کشتم 

  

 

حسین پناهی